روزهای من خیلی بد میگذره
حال و حوصله ی خودمو ندارم
امروز سرکار ، عکسای مهندس جان رو نگاه میکردم بیشتر دلتنگش شدم
یعنی واقعا مهندس جان منو فراموش کرده؟؟!!
بعضی وقتا باورم میشه که مهندس هیچوقت منو دوست نداشته
امروز برگشتنی از سر کارم حال راه رفتن رو نداشتم
باورم نمیشه مهندس بیرحمی کنه
خیلی دلتنگ مهندس جانم هستم،
میدونی سخت ترین چیز توی این دنیا چی هست؟؟؟ آره بی خبری خیلی وحشتناکه
بالاخره یه روز آقاسامانم بر میگرده
روزهای من با دلتنگی می گذره، دلتنگ مهندس جان هستم
درسته از مهندس جان دورم
درسته از آقاسامانم بی خبرم
ولی هنوزم که هنوزه بفکرشم دوسش دارم
هر روز برای آقاسامانم دعاها می کنم
درسته مهندس جان از اینکه من هنوزم بفکرشم دوسش دارم دلتنگشم ، چشم براهشم ،،بی خبره و اطلاعی نداره
اما مهم اینه خدا میدونه
کائنات شاهدن
تموم هستی و کائنات از عشق و علاقه ی من به مهندس جان خبر دارن
همشون برای طول عمر آقاسامانم دعا میکنن
آهای هستی
آهای دنیا
خوب به من گوش بدید
من با قدرت و ایمانی که از خدا گرفتم
به همه ی آرزوهام می رسم
من از ناامیدی بیزارم چون خدای من از ناامیدی بیزاره
انقدررررررر به آقاسامانم با تموم وجودم عشق می ورزم تا همه ی کائنات هم تسلیم خواسته ی من بشن
تا همه ی کائنات با من همصدا بشند
فقط یه جمله برای پادشاه قلبم "مهندس جان"
آقای قوی من به داشتنت افتخار می کنم
مهندس جان عزیزدلم بیا بشین قربونت برم
برات حرفا دارم آقای من
یه لحظه بشین کنارم
دلم داره از غصه می ترکه
اگه الان امشب مثل اون شبا اسکایپ آن میشدی
فقط من حرف میزدم
بهتون می گفتم
اینترنت قطع شده بود
تنها دلخوشی من همین وبلاگ هستش
نت قطع بود اما یاد آقاسامانم همیشه توی قلبم بود
چه لحظه هایی که با یادش شبم رو صبح کردم
آخه انقدرررر برام عزیزه که حد وحساب نداره
آقاسامانم منو فراموش کرده
چون حتی یه تماس با من نگرفته
روزیکه نت قطع شد
شب قبلش رفتم اسکایپ ، آقاسامانم رو صدا زدم ولی جوابی نداد
در هر صورت برای سلامتی آقاسامانم دعاها کردم ،دعاها میکنم
مهندس جان میدونه قلب منه
مهندس جان میدونه من بیشتر از هرکسی توی این دنیا دوسش دارم یعنی بعد مامانش، من از همه چی و همه کس ،مهندس جان رو بیشتر دوست دارم
هر روز از خودم می پرسم یعنی مهندس جان برگرده ایران به من اطلاع میده؟؟؟؟؟؟؟
یعنی اگر به من خبر نده نهایت بیرحمی و سنگدلی هستش
فراق اگر سخت نبود
بی خبری اگر سخت نبود
دوری و انتظار اگر دردناک نبود
ایوب همونکه بنده ی خوب خدا بود سوی چشاش رو از فراق یوسف از دست نمی داد
ذلیخا انقدر در فراق یوسف پیر و ناتوان نمی شد
انقدرررررر بهم برمی خوره تسلیم بشم
چرا باید ناامید بشم؟؟؟!!!
وقتی که خدا هست
وقتیکه قلبم سرشار از عشق آقاسامانم هست چرا ناامیدی؟!؟ چرا تسلیم؟؟!!!
مهندس جان هر جای دنیای خاکی باشه خودم فدای قدماش میشم
عمر میگذره چه بخوایم چه نخوایم ، اینکه چه جور عمرت رو سپری کنی دست خودمونه
دیشب داشتم با خدا حرف میزدم بهش گفتم: مرسی که بمن عمر دادی ولی خدا اگه اجازه بدی من عمرم رو به یاد آقاسامانم می خوام سپری کنم ،دلم می خواد مهندس جان بدونه که یکی بینهایت دوسش داره
دلم می خواد مهندس جان بدونه که هرگززززززز تنهاش نذاشتم و نمیذارم
دلم می خواد بگم : مهندس عشقم شما فقط شاد باش، من خودم هر لحظه براتون دست به دعام
خدا مرسی که آقاسامانم رو به من هدیه دادی
هر وقت پیرهنای داخل کمدم رو مرتب می کنم با خودم میگم کاشکی پیرهنای مهندس جان رو تا میکردم و مرتب می چیدم
با خودم میگم اگه کنار مهندس جان بودم همیشه وقتی لباسا وپیرهناش رو مرتب میکنم با تموم وجودم بو می کشم و می بوسم
فدای عطر تنش
همیشه بفکرشم ،چشای مهندس جان همیشه با منه
محاااااااااله آقاسامانم رو فراموش کنم
محاااااااااله
انقدرررررر منتظر می شم تا برگرده
دلم گرفته
درباره این سایت